بشر از قرنها پیش، حتی پیش از آنکه خواندن و نوشتن بیاموزد، در صدد درک اسرار مرگ بود که یکی از آثار آن مومیایی ساختن بدن مردگان است.
در مصر قدیم، هرکس خواه فقیر و خواه ثروتمند حق داشت تقاضا کند پس از مرگ بدن او را مومیایی کنند.
در آمریکای جنوبی تا پیش از کشف کریستفکلمب، افرادِ قبایل عقیده داشتند که بشر پس از مرگ زندگی جداگانهای دارد، به همین لحاظ، پس از مرگِ آنها نیز به جای عزاداری به شادی میپرداختند.
شکل: یک سر کوچک شده دشمن توسط بومیان قبیلهی موندوروکو در آمازون. افراد قبیله به وسیله طنابی که از دهان جمجمه خارج شده، جمجمه را به کمربندهای خود بسته و هنگام جشن و شادی با خود میبرند.
شکل: یک کله انسانی که توسط قبیله ژیوارو (Jivaro) در آمازون به ابعاد هشت سانتیمتر درآمده است. نکته جالب آن است که ابعاد صورت، نسبت اصلی خود را پس از کوچک شدن حفظ کرده است (از کلکسیون کرکاش-پاریس).
در اقیانوسیه و آفریقا؛ مومیایی کردن، معمول و متداول بوده و هرکس میتوانست وصیّت کند او را مومیایی کنند. هنوز در برخی از قبایل آفریقا نگهداری سر مردگان بسیار مرسوم و متداول است.
با این وصف، یک نکته شایان توجه است که از قرنها پیش تا امروز بشر به حدی استادانه مردگان خود را مومیایی میکرد که پس از قرنها گذشت زمان، لاشهی مرده بو نمیدهد.
واژهی مومیا از موم است که در فارسی به مادهی مخصوصی میگویند که برای نگهداری اجساد به کار میبرند و از لاتین به فرانسه، انگلیس، فارسی و سایر زبانها راه یافت.
مومیایی در مصر
از پنج هزار سال پیش از میلاد، مومیاییِ مردگان در مصر معمول بود. مصریان، اجساد مومیاییشده را به شکل کودکی که در شکم مادر قرار دارد، یعنی دستها مقابل صورت و پاها زیر لگن خاصره و زانو زیر چانه قرار میدادند.
تکنیک مومیایی طبق نظر باستانشناسان از چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح پیشرفت کرد و در ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد (یعنی ۴۵۰۰ سال پیش) به سرحد کمالِ خود رسید.
هرودوت در کتاب «تاریخ ملتهای خاور» کارهای پیچیده مومیاییکردن را شرح داده است. او مینویسد که سه طریقه مومیایی وجود دارد و هر کس نسبت به ثروتی که دارد به طریقی مومیایی میشود.
ابتدا معده و روده مرده را در میآورند و بعد بدن را به وسیله مواد خوشبو شستوشو میدهند. بعد جسد را در مایعی (که امروزه روشن است که کربنات دو سود بوده است) فرو میکنند و مدتی در همان مایع نگه میدارند. آنگاه آن را با سدر و بمدوتولو (Baume DE Tolu) شستوشو میدهند. سپس جسد را با کتان نازکی میپوشانند و سپس نواری پنبهای روی آن میکشند. طول بعضی از این نوارها به دویست متر میرسد و قبل از استعمال، آنها را در «رزین سدر» میگذارند.
پس از آنکه ماسکی به صورت جسد زدند، آن را در یک یا چند تابوت تودرتو قرار میدهند. به این ترتیب، بدن میتواند قرنها سالم باقی بماند. هنگامیکه باستانشناسان گورهای مصری را گشودند، هنوز جسدها را خرابنشده و سالم یافتند.
تکنیک مصریان درباره مومیایی انسان، توسط مللی که نزد آنها در اسارت بودند، پس از آزادی به نقاط دیگر برده شد. از آن جمله یهودیها و حبشهایها که طریقه مومیایی کردن را به خارج از مصر بردند.
در مصر تا ۷۳۰ سال قبل از میلاد مسیح، هنر مومیاییگری به تدریج رو به به نابودی رفت و از این سال به بعد، پس از تصرف مصر به دست روم قدیم، این تکنیک به کلی فراموش شد.
پس از به وجود آمدن دین مسیح؛ کشیشان، عمل مومیایی را حرام شمردند و آن را ممنوع ساختند. فقط عده کمی از مصریان همچنان به این عمل مبادرت میورزیدند، تا اینکه در قرن پنجم میلادی، مومیایی کردن به کلی در حوزه دریای مدیترانه منسوخ گردید.
شکل: سر مومیاییشده رامسس دوم مربوط به ۳۱۹۲ سال پیش. این مومیایی در سال ۱۸۸۱ پیدا شد و اکنون در موزه قاهره نگهداری میشود.
ولی چند قرن بعد، دوباره به وجود آمد، به این ترتیب که رسم شد بدن فرمانروایان اروپایی را مومیایی کنند. در سال ۱۲۷۰، بدن سن-لویی پادشاه بزرگ فرانسوی، مومیایی گردید. البته این مومیایی زیاد کامل نبود.
در قرن شانزدهم، نظر بعضی از پزشکان به امر مومیایی کردن جلب شد و اعمالی انجام دادند، ولی هرگز به پیشرفت مصریان در این راه نرسیدند.
در سال ۱۷۱۵، دیونیس پزشک موفق شد بدن لویی چهاردهم را به وسیله هفده اسانس طبیعی، به طور کامل مومیایی کند. هنگام انقلاب کبیر فرانسه، گور لویی چهاردهم را گشودند، جسد وی سالم و دستنخورده بود.
در نیمه دوم قرن هجدهم، فراگونار که دبیر تشریح آموزشگاه سلطنتی آلفور بود، توانست به طریقی که اسرار آن گم شده است، بافتهای حیوانی را مومیایی کند. مومیایی تشریحی هنوز هم موجب شگفتی دانشمندان عصر ماست.
قبایل بومی کنار دریاچه آمازون، به نام ژیواروس و موندوروکوس، سر دشمنان خود را که در جنگ کشته میشدند، میبریدند و آن را مومیایی میکردند. این رسم هنوز هم ادامه دارد. این قبایل نیز به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند. پس از مومیایی سر دشمان خود، به آن توهین میکنند و به این ترتیب، گمان دارند که دشمن خویش را بیشتر رنج میدهند و آن را حقیرتر میشمرند. در عوض، آنها پس از مومیایی سر رؤسا و پیشوایان خود، آنها را ستایش میکنند تا روحشان شاد گردد.
کوچک کردن سر
بعضی از قبایل، پوست دشمنان خویش را به طور کامل میکنند و از آن طبل میسازند، آنگاه به روی آن ضربههای پیروزی مینوازند. از جمجمه دشمنان نیز به عنوان کاسه شراب استفاده میکنند و از استخوانهای بلند آنان فلوت میسازند.
گروهی از قبایل بومی، پس از کشتهشدن دشمنان، سر آنها را میبریدند و کوچک میکنند. یکی از دانشمندان نژادشناس به نام آپدوگراف، کوچک کردن سر را به این ترتیب شرح میدهد:
ابتدا، سر را از بدن جدا میسازند. آنگاه، پشت سر حفرهای ایجاد میکنند و استخوانهای داخل سر را خارج مینمایند. بعد لبها را به هم میدوزند. بعد از این اعمال، سر را در یک دیگ آبگرم میاندازند. به محض اینکه آب به جوش میآید، سر را از داخل دیگ خارج ساخته و از داخلِ شکافی که ایجاد کردهاند در داخل سر، ماسه داغ میریزند. چندین بار، به محض سرد شدنِ ماسهها آنها را با ماسه گرم عوض میکنند. به این ترتیب، سر رفتهرفته کوچتر میشود. تا اینکه پس از چهل و هشت ساعت سر انسان به اندازه یک پرتقال میشود.
این سر کوچکشده، همه آثار قبلی خود را به همان نسبت حفظ میکند. آنگاه سر کوچکشده را بالای آتش میگیرند تا سیاه شود که مورد تجاوز حشرات قرار نگیرد. در این موقع، سر آماده است که در جشنی که یک تا دو روز طول میکشد، شرکت داده شود و سپس به رودخانه افکنده گردد.
در این جشن تا آنجا که مایل باشند به سر کوچکشده توهین میکنند و ناسزا میگویند و گمان میبرند که دشمن، این توهینها را حس میکند.
مومیایی سر دشمنان و دوستان
میان قبایل اقیانوسیه، نیز مومیایی دو صورت دارد:
اگر بخواهند یکی از افراد قبیله را مومیایی کنند با کمال احترام این عمل را درباره وی انجام داده و از آن سر به خوبی نگهداری میکنند. برعکس، اگر بخواهند سر یکی از دشمنان را مومیایی کنند، مانند موندوروکوها و ژیواروسهای آمازونی، آن را فقط به طور موقتی و برای اهانت مومیایی میکنند.
مائوریسها، که قبیلهای از زلاندنو هستند، در هنگام جنگ، سر دشمنان خود را که کشتهاند میبرند و آنها را به دهکده میبرند.
شکل: سر اجداد مائوریها (Maorie) زلاندنو. این سر مربوط به قرن نوزده بود و اکنون در موزه به شکل کاملاً سالمی موجود است.
«سر»، نزد مائوریسها نیز مانند همه اقوام بدوی دیگر، مقدسترین جای بدن را تشکیل میدهد. ضمناً، آنها معتقدند که سر بیش از هرجای دیگر بدن باعث مرگ میشود. مثلاً در این قبیله، اگر بردهای دستش را به سر رئیس قبلیه بزند، فوراً او را خواهند کشت. در بعضی از قسمتهای زلاندنو، پس از اینکه سر را مومیایی کردند، آن را در حمام بخار و سپس در معرض دود قرار میدهند، آنگاه به آن روغنهای گیاهی میمالند. همانقدر که آنها سر دشمنان را مورد توهین قرار میدهند، بر عکس سر رؤسای قبیله را محترم میشمرند، زیرا معتقدند که سرها به حمایت و حفاظت قبیله ادامه میدهند.
صد و پنجاه سال است که هنر مومیایی کردن سر در زلاندنو در حال نابودی است و بیگمان به زودی به طور کامل نه تنها در آن کشور، بلکه نزد سایر قبایل عالم نیز نابود خواهد شد.
اما اینکه مصریها و بعداً قبایل دیگر چه داروهایی برای مومیایی اجساد به کار میبردند، هنوز به درستی معلوم نیست. همینقدر اطلاع در دست است که آنها بیشتر از عطرها و داروهای ضدعفونی زمان خود به کار میبردند که به تدریج تکامل یافتند.
این داروها همگی گیاهی بوده و هرگاه در جای خشک نگهداری شوند، میتوانند قرنها جسد را سالم نگه دارند.